از دست خلیفهی عباسی از عراق و حجاز گریخت و به ری آمد. چون ری مرکز و محل تجمع شیعیان بود، ایشان اینجا را مأمن خوبی برای خودشان یافتند. شیعه و محدّث زیاد بودهاند - هم در مدینه، هم در عراق - اما همهی اینها مجبور نبودهاند از دست خلیفه بگریزند، این مبارز بودن ایشان را نشان میدهد. مشخص میشود ایشان اهل نشر معارف امامت بوده، بهخصوص در دوران حضرت جواد و حضرت هادی که ایشان حداقل راوی این دو امام است. دوران عجیبی بوده است، دوران اختناق شدید نسبت به ائمه و درعینحال دوران نشاط عجیب شیعه در سراسر دنیای اسلام. این چیز مهمی است؛ که در هیچ زمانی از دوران زندگی ائمه، شیعیان این همه فعّالیت و نشاط و تحرک و سازماندهی و گسترش در دنیای اسلام نداشتهاند که در دوران این سه امام - یعنی حضرت جواد و حضرت هادی و حضرت عسکری - داشتهاند و این در حالی است که این سه امام خودشان در مدینه و بغداد و سامرا زیر نظر و تحت فشارهای خیلی شدید قرار داشتهاند. معلوم میشود در آن دوران، این بزرگوار شخصیت مهم و فعّالی بوده که مورد توجه خلیفه قرار گرفته و تحت تعقیب بوده و به ری گریخته است. بنابراین هم شخصیت جهادیست، هم شخصیت علمیست و هم محدّث است. و حداقل از امام جواد و امام هادی روایت نقل کرده است، البته شاید از حضرت رضا سلاماللهعلیه هم روایت نقل کرده باشد لیکن طبقهی مرحوم عبدالعظیم این را نمیرساند. چون ایشان جزو کسانی بودند که راوی از حسن بن محبوب و ابن ابیعمیر و امثال اینها بودهاند، اینها محدّثین و روات حضرت رضا علیهالسّلام هستند و شاگردان اینها