بیانات سال 1382


مردم و همدلیشان با آنها، پشتیبانیها و عواطف مردم و عشق و علاقه وافر آنها به مسؤولان - به نداشتن مردم سالاری و استبداد و دیکتاتوری متّهم میکنند، معلوم است که مرادشان چیست.

مسأله اینها دمکراسی و سلاحهای کشتار جمعی نیست؛ چون خود اینها منطقه را از سلاح پُر کرده‌اند. شما به حکومت صهیونیستی که مظهر کامل تولید و انباشت سلاحهای اتمی و کشتار جمعی است، نگاه کنید ! جاهای دیگر هم که همین‌طور است. به حکومت صدّام همینها کمک کردند و موشکهای بابُرد هزار و هزار و پانصد کیلومتر و وسایل شیمیایی را یا برایش ساختند و یا کمکش کردند که ساخت؛ در حالی که میدیدند و میدانستند که در عراق استبداد کامل حکمفرماست. مسأله امریکا این است که میگوید: « ملت ایران ! حکومت و حاکمیت ملی و ارزشهای مورد قبول و احترام خودتان را رها کنید و از آنها دست بردارید !» وقتی این ارزشها و حاکمیت ملىِ متّکی به قانون اساسی و عملکرد خوبِ این بیست و چند سال جمهوری اسلامی از بین رفت، معنایش این است که امریکاییها بتوانند همان سلطه‌ای را که در دوران طاغوت بر این کشور داشتند، پیدا کنند، که مطلقاً به کمتر از این هم قانع نیستند. البته بین آنچه که به نظر آنها بد و بدتر است، بد را انتخاب میکنند؛ یک نفر را بر نفر دیگر، یک جناح را بر جناح دیگر و یک حرف را بر حرف دیگر گاهی ترجیح میدهند، که امروز همه چیز روشن شده است؛ اما به‌مجرّد این‌که چیزی برخلاف نظر آنها از هر گوشه‌ای صادر شود، موضعگیریشان را علنی میکنند. امروز که امریکاییها با غرور - و به نظر من غرور احمقانه؛ حقیقتاً آنچه که امروز امریکاییها دچارش هستند و بالاخره سیلی آن را

«7»