بیانات سال 82


شناسنامه یک ملت و یک شهر و یک کشور است. بعضیها اصرار دارند شناسنامه‌های ملی و تاریخی ما را مخدوش کنند و افتخارات ما را از آنها بزدایند. آنچه یک ملت را پایدار می‌کند، تکیه بر افتخارات گذشته، نه به قصد ایستادن روی همان افتخارات، بلکه به قصد جهش به سمت افتخارات جدید است. این‌گونه شد که انقلاب اسلامی به‌وجود آمد و نظام اسلامی سرِ پا شد.

جوانان عزیز، فرزندان عزیز من که در این جمعیت، اکثریت را تشکیل می‌دهید ! بدانید تشکیل نظام اسلامی، یک روز در ایران شما، حتّی خواب و خیال و رؤیا هم به حساب نمی‌آمد و کسی آن را باور نمی‌کرد. نه فقط در این‌جا باور نمی‌کردند. بلکه در سطح دنیای اسلام هم هیچ‌کس باور نمی‌کرد که در میان سنگلاخ عظیمی که بر سر راه امّت اسلامی به‌وجود آوردند، یک ملت بتواند به نام اسلام قد بکشد، رشد کند، پرچم اسلام را بر سرِ دست نگه دارد و دنیا را به عدل و آزادیِ اسلام دعوت کند. چه کسی فکر می‌کرد ؟ اما این شد و به‌طور تصادفی هم نشد؛ این ملت با عزم و پایداری خود، سلسله علّتها و معلولها را - همان اسبابی که خدای متعال برای پدید آمدن حوادث تاریخی معیّن کرده است - یکی پس از دیگری به‌وجود آورد و این‌گونه شد.

خیلیها آن روز مردم و مبارزان را مأیوس می‌کردند؛ می‌گفتند فایده‌ای ندارد. ظواهر هم حرف آنها را تأیید می‌کرد. یک عدّه جوانِ مؤمنِ روستایی و شهری، سر پُلِ باقرآباد خونشان بر زمین ریخته شد؛ نه حقوق بشریهای دنیا با خبر شدند و نه مدّعیان دفاع از آزادی، علیه رژیم پهلوی اخم کردند. در همان روز در تهران و قم چند هزار جوان با

«3»