میکنند؛ چون قوّه قضاییّه بازو و پنجه قدرتمند نظام است، برای اینکه گریبان متجاوز و متخلّف از قانون را بگیرد و او را سر جای خود بنشاند تا مردم بتوانند در پناه قانون زندگی کنند. پس، اقتدار قوّه قضاییّه یک اصل است، اما در عین حال این اقتدار باید به نحوی باشد که اعتماد مردم جلب شود و این با همین اصلاحاتی است که در قوّه قضاییّه طرّاحی شده است و باید با قدرت تمام دنبال شود. کارهایی که اشاره کردند، بسیار مهمّ است. علاوه بر اینها، انبساط عدالت در سرتاسر دستگاههای قوّه قضاییّه تا ردههای پایین در همه جای کشور است. هر دادگاهی در هر نقطهای که مرجع جمعی از مردم است - ولو جمع کوچکی - باید به نحوی عمل کند که دلگرمی و اعتماد مردم را به خود جلب کند؛ یعنی همه مطمئن شوند که این هسته قضایی که در اینجا مستقر است، بر طبق قانون و عدل حکم خواهد کرد. طبیعی است اکثر مردم - که اکثر مردم خوبند - خشنود و دلگرم خواهند شد؛ اقلیتی هم که متجاوزان و خودسرها و متعدّیانِ به حقوق دیگران هستند، نگران خواهند گردید. این نگرانی، نعمت بزرگی است. بدانند که این پنجه قوی، در آن نقطه از کشور هم کارآمد است. شرط اعتماد مردم به قوّه قضاییّه این است. من مکرّر به دوستان و برادران این نکته را عرض میکنم که از تخلّف قضایی حتّی در گوشهای از کشور هم نباید اغماض و صرفهنظر کرد؛ چون بدنه متّصل به مردم، همین بخشهای منتشر در سرتاسر کشور هستند؛ مردم با اینها تماس دارند و نزدیکند. قضاوت درباره آنها، تعمیم پیدا میکند به قضاوت در کلّ قوّه قضاییّه. گاهی میبینید یک قاضی یا یک کارمند قضایی در نقطهای از کشور خدای