بیانات سال 82


اطّلاع‌رسانی هم کرد؛ یعنی حقیقت قضیه را نشان داد و فهماند این اقدام خطرناک و بسیار جلب کننده سوءظنّ افکار عمومی که برای پیغمبر به وجود آورد، برای این است که یک سنّت غلط عملاً در جامعه شکسته شود. « ﴿ما کان علی النبىّ من حرج فیما فرض اللَّه له (  6 )»؛ خدای متعال بر او واجب کرد این کار را انجام دهد، برای این که این سنّت غلط که فرزندخوانده را در حکم فرزند بدانند - که مشکلات فراوانی را در نظام اجتماعىِ آن روز به‌وجود میآورد - در میان مردم از بین برود. برای این کار، پیغمبر را به عنوان یک قربانىِ حقیقت وسط میدان آورد؛ اما از پیغمبرش دفاع کرد؛ اطّلاع‌رسانی هم نمود. بنابراین اقدام بکنیم، اما حقیقت را هم برای مردم تبیین نماییم. بدون تبیین حقیقت، افکار عمومی در ظلمت و فضای غبارآلود باقی خواهد ماند و دشمن سوءاستفاده خواهد کرد.

نکته دوم این است که نظام اسلامی و هر نظامی به قوّه قضاییّه‌ای نیاز دارد که هم مقتدر و هم مورد اعتماد باشد؛ این دو رکن در کنار هم لازم است. مورد اعتماد بودن به معنای این نیست که انسان برای وجاهت مردمی، از قدرت آن دستی که ضامن اجرای قوانین است، بکاهد. اساس قوّه قضاییّه برای حفظ قانون است. امروز بحمداللَّه در کشور ما همه مسؤولان دم از تبعیّت از قانون میزنند. این امر بسیار مثبتی است؛ حفظ قانون، رعایت قانون. حفظ و رعایت قانون چگونه تضمین میشود ؟ یک راه تضمین وجود دارد و آن، قدرت قوّه قضاییّه است. کسانیکه اقتدار قوّه قضاییّه را آماج حملات خود قرار میدهند، بدانند که به بی‌قانونی و هرج‌ومرج و ابطال و تضییع حقوق ضعفا کمک

«5»