بیانات سال 82


ارزشهای خودشان این‌طور تکیه میکنند؛ اما وقتی نوبت به ما و قانون اساسی و ارزشهای ما میرسد، ما میشویم اصولگرا به معنای متحجّر ! اصولگرایی امریکایی میشود مثبت؛ اما اصولگرایی اسلامىِ متّکی به منطق و عقل و استدلال و تجربه و شوقِ آزادیخواهی و استقلال‌طلبىِ یک ملت میشود یک چیزِ محکوم، میشود فحش: اصولگراها ! البته مدتّی است تعبیر « اصولگراها » را عوض کرده‌اند و میگویند « محافظه‌کارها »؛ غافل از این‌که در کشور ما جناحهای مختلف همه‌شان اصولگرایند. البته ممکن است تعدادی تندرو در هر گوشه‌ای وجود داشته باشند، اما جُلِ‌ّ عناصر کشور ما که در دستگاهها هستند، اصولگرایند و همه‌شان به این اصل معتقدند. این اصول باید در این چشم‌اندازها کاملاً دیده و رعایت شود. ما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که میتوانیم و باید این بنا را بر اساس این اصول حفظ کنیم و پیش برویم.

بخش عمده کار را برنامه چهارم خواهد کرد. چیزهایی هم در کنار برنامه چهارم وجود دارد. البته خودِ برنامه مهمّ است - چون هدف مهمّ است - چشم‌انداز مهمّ است؛ اما راه هم مهمّ است. این‌طور نیست که ما بگوییم از هر راهی توانستیم، به این هدف برسیم؛ نه، راه را هم باید انتخاب کرد. بعضی از راهها هست که اگر از آنها برویم - به تعبیر یکی از دوستان - آن‌جا پست و قرنطینه گذاشته‌اند و تا خلع سلاحمان نکنند، دست برنمیدارند. ما نباید حاضر به خلع سلاح شویم. از راهی برویم که مستلزم خلع سلاح ما از سلاحهای حقیقیمان نباشد. راه را درست انتخاب کنیم.

«22»