چیزهایی دیده میشود که مردم را دلسرد میکند و بهطور عمیق روی آنها اثر میگذارد. از عوامل دیگری که باعث واگرایی مردم است، تبلیغ ضعف مدیریّت در کشور و نبود اقتدار است. متأسّفانه تبلیغات گوناگونی از جناحهای متخالف کشور وجود دارد که انسان از این رنج میبرد. به قول ما طلبهها ظاهراً یک اجماعِ مرکّب درست میکنند؛ یک عدّه از این طرف، یک عدّه از آن طرف و مدیریّت و اقتدار مدیرانه در کشور را زیر سؤال میبرند؛ البته عدّهای با یک انگیزه و عدّه دیگری با انگیزه صددرصد مخالف آن، که هر دو نتیجهاش بد است. الان کشور با مدیریّت خوبی اداره میشود. مگر شوخی است که کشوری هفتاد میلیونی و با این عظمت و با این همه درخواستها و توقّعات و انتظارات و با این همه دشمنیها این همه پیشرفت داشته باشد ؟! مگر بدون مدیریّت و با نشستن و خوابیدن و امور را همینطور به حال خود رها کردن، چنین چیزی پیش میآید ؟! امکان ندارد؛ نخیر، مدیریّت مقتدری بحمداللَّه در بخشهای مختلف کشور وجود دارد. البته نقص و نارسایی هم هست که باید این نارساییها را کوچک نشمرد و ترمیم و اصلاح کرد، که این هم باز همان مدیریّت و اقتدار را لازم دارد. این نکتهای است که آقایان باید در اظهاراتشان به آن توجّه کنند. البته عملکردهای تنگنظرانهای هم وجود دارد. بعضیها به اندک چیزی افرادی را که در جامعه هستند، بریده از نظام و مخالفِ نظام تلقّی و وانمود میکنند. این، متأسّفانه از طرفِ هر دو جناح است. یک جناح به عنوان سختگیرىِ دینی، یک جناح به عنوان انتقاد به نظام، هرچیزی