سوسیالیزم ادّعایىِ الحادىِ دیکتاتوری بود - با انقلاب اسلامی درافتادند. عجیب این بود که اینها در نود درصدِ مسائل با همدیگر اختلاف داشتند، اما در اینکه باید این شعله برافروخته را خاموش کرد و این نهال برآمده را کَند، با هم متّحد بودند ! شما جوانان عزیز روی این مسائل فکر کنید؛ اینها حرفهای تکراری نیست؛ اینها راه ما را برای آینده روشن میکند. نظام اسلامی در برابر اردوگاه شرق و غرب ایستاد؛ اما در همان روزها یک نظریه این بود که ما به نحوی با استکبار کنار بیاییم ! کسانیکه این نظریه را بیان میکردند، آدمهای بدی نبودند؛ بلکه سادهاندیش بودند و میگفتند کنار بیاییم تا ضرر آنها را از خود دفع کنیم؛ اما پاسخ این سؤال را نمیدادند که این کنار آمدن و کوتاه آمدن و عقبنشینی کردنِ سنگر به سنگر تا کجا باید ادامه پیدا کند؛ ملت ایران باید چه کار کند که امریکا از او راضی شود؛ چقدر باید از ارزشهای خود صرفنظر کند تا امریکا بگوید دیگر با شما کاری ندارم ؟ شاید بعضی از آنها حتّی فکر نمیکردند که استکبار به حدّی هم قانع نیست. در جنجال اخیرِ فعّالیتهای هستهای ایران دیدید که قدم به قدم شروع کردند به جلو آمدن؛ اوّل گفتند ایران باید پروتکل الحاقی را قبول کند؛ بعد گفتند باید فلان اطّلاعات را بدهد؛ بعد پا را فراتر گذاشتند و گفتند اصلاً ایران نباید فناوری هستهای داشته باشد ! عقبنشینی در مقابل مجموعهای که زور مادّی دارد، اما مطلقاً ذخیره اخلاقی در