نکته دوم این است که بنده - همانطور که بعضی از دوستان اشاره کردند - چند سالی است که مسأله نهضت نرمافزاری را در محیط علمی کشور مطرح کردهام. این، یعنی چه ؟ یعنی ما نباید به فراگیری قانع باشیم؛ باید هدفِ تحقیق و آموزش ما تولید علم باشد؛ یعنی رسیدن به آنجایی که نوآوریهای علمی در فضای موجود بشری، از آنجا شروع میشود. ما از لحاظ استعداد، نسبت به کسانی که دانش را در دنیا تولید کردند، گسترش دادند، پیش بردند و بر اساس دانش، فنآوریهای پیچیده را بهوجود آوردند، کمبود نداریم. البته تولید علم به معنای این نیست که ما ترجمه و فراگیری را نفی کنیم؛ نه، آن هم لازم است، بلکه من میگویم در ترجمه و فراگیری نباید توقّف کرد. بر اثر شرایط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مسأله استعمار - که نقش استعمار در مطلبی که مورد نظر من است، بسیار زیاد است - بخشی از دنیا زودتر از یک بخش دیگر و به کمک وسیله شتابندهای به سمت قلّههای علمی حرکت کرد. این بخش از این وسیله شتابنده استفاده کرد و به جلو رفت و این وسیله را روزبهروز شتابندهتر و تواناتر کرد و با بالا بردن کاربری آن، به دستاوردهای علم رسید؛ در حالیکه ما با همه پیشرفت علمی، محاط به جهالتهای فراوانیم. ساکنان آن بخش از دنیا، پیشرفتهای علمىِ شگفتآوری کردند و بعد هم سیاست کلّیشان این شد که علم را در اختیار خودشان بگیرند و اجازه ندهند که کشورهایی که عقب ماندهاند، به آنها برسند و یا از آنها جلو بزنند !