اجتماعی هم میشود. اگر امروز غرب میگوید دمکراسی، ما باید فکر کنیم - آزادفکری یعنی این - ببینیم آیا همینکه او میگوید درست است و دمکراسی بهصورت مطلق ارزش است، یا نه قابل خدشه است ؟ یکی از دانشجویان عزیز مطرح کردند که « شما میگویید دانشجویان مصلحتاندیش نباشند. حالا ما آرمانگرا، پس چرا گاهی اوقات بعضی از دستگاههای اجرایی مصلحتاندیشی میکنند؛ این دو چگونه قابل جمع هستند ؟» من این نکته را بگویم که مصلحتاندیشی بد، منفی و ضدّارزش نیست. مصلحتاندیشی یعنی دنبال مسألهای که مصلحت است، رفتن. اینکه موضوع بدی نیست. این را بدانید که دستگاه اجرایی کشور در تعامل بسیار دشوار خود در دنیا، بر سر دوراهیهایی قرار میگیرد که مجبور میشود مصالحی را در نظر بگیرد؛ چون اداره کشور و کار اجرایی، کار خیلی سختی است. مثال آن، این است که وقتی کسی از پای تلویزیون کوهنوردی را میبیند که با زحمت و قدم به قدم جلو میرود، با خودش میگوید: یک ذرّه زودتر و تندتر قدم بردار تنبل ! او پای تلویزیون نشسته، در آن ارتفاع چندهزار متری و در آن وضعیت قرار ندارد که ببیند این کار چقدر عملی است. همین مثال بر کسی که مسابقه کشتی یا فوتبال را از تلویزیون میبیند، صدق میکند. حتماً دیدهاید که گاهی اوقات بعضی از تماشاگران فوتبال، دائم به بازیکنها و تیمهای مورد علاقه خود دستور میدهند: تنبل بزن ! شوت کن ! به هرحال، کار اداره کشور کار سختی است و