آنها قویتر بودند و صدّام را ساقط کردند؛ این یک قضیه است. در مورد این قضیه، ما موضع روشنی داریم که این موضع را هم عرض خواهم کرد. موضع ما در مورد هر یک از این چهار قضیه، روشن است. قضایا را تفکیک میکنیم تا موضع نظام جمهوری اسلامی که برخاسته از فکر و تدبیر اسلامی و رعایت مصالح و منافع کشور است، معلوم شود. پس یکی مسأله سقوطِ صدام است. مسأله دوم که در عراق اتّفاق افتاده و باز هم ادامه دارد، فجایعی است که نسبت به ملت عراق پیش آمده است. این غیر از مسأله سقوط صدّام است و حکم دیگری دارد. موضع ما در این مورد هم گفته خواهد شد. قضیه سوم این است که از طرف نیروهای بیگانه به یک کشور مستقل تجاوز و تعرّض نظامی شده است به بهانههای مختلفی مثل اینکه سلاح کشتار جمعی دارند، از تروریسم حمایت میکنند و غیره. این بهانهها را همیشه و همهجا میتوان پشت بلندگوها گفت. این بهانهها مجوّز تهاجم نظامی به یک کشور و شکستن مرزهای آن نیست. در این مورد هم موضعمان را عرض میکنیم. مسأله چهارم، اداره آینده عراق است که برای آن هم نقشه و طرح و برنامه و خیالهای خامی در ذهنهایشان میگذرانند. این هم یک مسأله جداگانه است. هر کدام از این مسائل، حکمی دارد. در مورد مسأله اوّل که سقوط صدّام است، قضیه اساساً به این صورت است که صدّام از اوّلِ کار با آمریکاهیچگونه تضاد منافع نداشت. البته در گزارشها هم هست، من این را نمیتوانم بهجد ادّعا کنم؛ لکن خود آمریکاییها ادّعا کردند که سازمان « سیا » ی آمریکا از اوّل در کودتای بعثیها در عراق در سال ۱۳۴۷ هجری شمسی نقش داشته است. ممکن است راست باشد و