است. من نمیدانم چرا بعضیها در ارائه مسائل افتخارآمیز دوران جنگ تحمیلی کوتاهی میکنند. بنابراین در این قضیه اوّل که قضیه سقوط صدّام به وسیله نیروهای متجاوز آمریکایی و انگلیسی است، موضع و جمعبندی ما این است: ما به هیچکدام از دو ظالم کمک نکردیم. از سقوط صدّام هم خیلی خوشحالیم و ملت ما هم خوشحال است. بیطرف بودیم، همچنان که ملت عراق بیطرف بود و خوشحالیم، همچنان که ملت عراق خوشحال است. قضیه دوم، فجایعی است که در این مدت در عراق نسبت به مردم واقع شده است. این فجایع چیزهایی نیست که گم شود. ببینید ! از جنگ ویتنام بیست و هفت سال گذشته و خیلی چیزها هم فراموش شده است؛ اما فجایعی که آمریکاییها در آن جنگ نسبت به مردم انجام دادند، فراموش نمیشود. درباره آن چقدر فیلمها میسازند و چقدر ماجراها ذکر میکنند ! تهاجم به مردم در یاد مردم دنیا و وجدان عمومی دنیا همیشه زنده میماند. بالاترین حقوق مردم، حقّ حیات و زندگی کردن است. این آقایان به عنوان مدافعان حقوق بشر آمدند و با این بمبارانها حقّ حیات را از مردم این شهرها گرفتند. بیش از هزار موشک کروز، هزاران بمب بسیار سنگین و آتشهای بیشمار توپخانه از طرق مختلف، مرتّب روی بصره، ناصریه، دیوانیه، حلّه، بغداد و شهرهای دیگر ریخته شد. این مردم در این شهرها زندگی میکنند. مامیدانیم معنای بمباران شدن چیست. ما خودمان بمباران شدهایم. ما خودمان در این تهران، در دزفول و در شهرهای دیگر موشکباران شدهایم. مگر شوخی است که به یک شهر در طول یک ساعت دهها یا صدها موشک بزنند !؟ میگویند ما