بیانات سال 82


بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم

بسیار جلسه‌ی شیرین و پُرمعنا و پُرمضمونی است. هرجا جمع جوانِ مؤمن و پُرشوری حضور داشته باشند، میتوان به یقین امیدوار بود که باب رحمت و هدایت الهی در آن‌جا گشوده شده است.

مطالبی که من در این یک ساعت و پانزده دقیقه‌ای که از آغاز این جلسه گذشته، شنیدم، بسیار خوب، بلند و پُرمحتوا بود و اکثر آنچه گفته شد، مورد قبول هر ذهن منصفی است. شاید بسیاری از شما جوانان نتوانید لذّت پیری را حدس بزنید که آرزوها و امیدهای خود را در چهره‌ی جوانانی مجسّم میبیند که همواره امیدوار بوده به صحنه بیایند و راهىِ این راه شوند. حظّ و لذّت امثال من از آنچه که در این جلسه میگذرد، وصف‌ناپذیر است.

من میبینم خیلی از مفاهیمی که آرزو داشتیم در بین جوانان ترویج گردد و به عنوان « باور » شناخته شود، امروز از زبان خود آنها و با پشتوانه‌ی ایمان و شور جوانىِ‌شان بیان و در فضای فرهنگی و فکری جامعه پرتاب میشود و آن را پُر میکند. شما جوانان و همچنین استادان و رؤسای محترم دانشگاهها از تولید علم، جنبش نرم‌افزاری، ارتباط دانشگاه و صنعت و امیدهای فراوانی که در مجموعه‌ی جامعه‌ی

«1»