درباره مسائل بسیار مهمّی هم که در همسایگی ما در عراق میگذرد و دلها و چشمهای دنیا متوجّه آن است، فقط یک جمله عرض کنم: صحنه عراق، صحنه عبرت و افشای خیلی از حقایق برای ملتها شد. کسانی که پرچم دمکراسی را در دنیا در دست گرفته بودند، صریحاً اعلان میکنند که در عراق مردم حق دارند دولتی را که ما میخواهیم، سرِ کار بیاورند ! این شد مردمسالاری !؟ این شد دمکراسی !؟ صریحاً اعلام میکنند که اگر همه مردم عراق بخواهند یک حاکمیت اسلامی سرِ کار بیاید، ما قبول نمیکنیم ! معنای مردمسالاری آقایان معلوم شد. دمکراسىِ امریکایی همه جا همینطور است؛ در خودِ امریکا هم همینگونه است. چند سال قبل یک شخصیت امریکایی که از دو حزب حاکم امریکا نبود، پول زیادی خرج کرد، جنجال زیادی هم به راه انداخت تا در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. تا اواسط راه آمد، اما آنچنان او را به زمین زدند که دیگر کسی به فکر این نیفتد که بیرون از تشکیلات آن دو حزب معمولِ معروف امریکا ممکن است سرِ کار بیاید. بنابراین آنجا هم همینطور است. این دمکراسىِ آنهاست. پرچم مبارزه با تروریسم را به دست گرفتهاند و هنوز هم بدون خجالت، ادّعای خود را تکرار میکنند؛ اما با منافقین که دستشان به خون ملت ایران و کردهای عراق و شیعیان این کشور آغشته است - که در قضیه انتفاضه سال ۱۳۶۹ عراق که صدّام شیعیان را در جنوب عراق و در مناطق زیادی از این کشور قتل عام کرد، منافقین در کنار صدّامیها با شیعیان جنگیدند - همکاری میکنند ! ترور، کار آنهاست؛ خودشان هم اقرار و به آن افتخار میکنند؛ دنیا هم اینها را تروریست شناخته است؛