بیانات سال 82


همین‌طور است؛ منتها در عمل، بسیار دشوار و تلاش‌طلب است. دشوار که میگوییم، به معنای نشدنی نیست؛ یعنی بالاخره حرکت میخواهد، همّت میخواهد، چشم‌پوشی از خیلی چیزها میخواهد، تا انسان حرکت کند و این محقّق شود. به‌نظرم من در قزوین در یک سخنرانی این نکته را گفتم که در موقع تنظیم چشم‌انداز بیست ساله، بر اساس محاسبه، این‌طور فهمیده شد که این چشم‌انداز قابل تحقّق است؛ مشروط بر این‌که ما حرکت و تلاش کنیم و مجموعه راه بیفتد.

اشخاص ملاک نیستند؛ نه من شخصاً ملاکم، نه شما شخصاً ملاکید، نه فلان وزیر یا فلان وکیل یا فلان رئیس‌جمهور ملاک است. آنچه مهمّ است، این است که حرکت ما نهادینه شود. کسی هم که باید اثر کار خودش را تا آخر باقی بگذارد، من و شماییم که الان هستیم. بر اساس این پایه‌ها، کار بعدیها درست خواهد شد. این‌طور نباشد که ده سالِ دیگر من نباشم، شما هم نباشید، بعد کسانی بیایند و بگویند اینها ابتدا باید این کارها را میکردند و نکردند و ما الان نمیتوانیم این وظیفه را انجام دهیم؛ و خدای نکرده در این حرف صادق باشند. به نظر من این کار همّت میخواهد.

حرفهایی که مسؤولان در مرکز میزنند، نه این‌که اهمیت ندارد - چرا، همه کارهای عالَم از فکر و حرف شروع میشود؛ بنابراین خیلی اهمیت دارد - منتها این اهمیت متعلّق و مرتبط است به آن طرف قضیه که

«3»