که وجود دارد، تصرّف شود و برای این کار تجهیز گردد. سالن سخنرانی ایجاد کنند، محلّ درس بگذارند و میزگرد تشکیل دهند. نهضت آزاداندیشیای که مطرح شد و بعضی از آقایان هم استقبال کردند، یکی از بهترین جاهایش همین جاست. افراد بنشینند نظرات و حرفها و استدلالهای خود را بگویند؛ اساتید فرصت پیدا کنند و بیایند شاگردان فلسفی خود را ببینند؛ ببینند اینهایی که طبقهی دوم آنها هستند، چه کسانیاند. بعضی از شما آقایان درس جناب آقای جوادی یا جناب آقای مصباح را درک کردهاید، شاید هم درک نکردهاید. اساتید بیایند شاگردانشان، شاگردانِ شاگردانشان و یا طلّاب علاقهمندشان را از نزدیک ببینند؛ حرفی بزنند و یا سخنرانی کنند؛ کار بسیار خوبی است و من با آن موافقم و هرچه بشود کمک کرد، من کمک میکنم. نکتهی دیگری که مطرح شد و درست بود، مسألهی جذب امکانات کشوری برای فلسفهی حوزه است. این به عهدهی شماست؛ یعنی شما مشخّص کنید که این امکانات - چه امکانات عنوانی، چه امکانات جایگاهی ( مثل جایگاه تدریس در اینجا و آنجا ) و چه امکانات مالی - برای کجاها باید جذب شود؛ مثل اینکه در نیروهای نظامی و اداری جایگاه تعریف میکنند و بعد میگردند آدمِ آن را مییابند. شما برای جذب کمکها باید جایگاه تعریف کنید.