بیانات سال 82


آغاز جنگ، محور دفاع مقدّس شد. بنده آن وقت نماینده مجلس شورای اسلامی بودم؛ به مجلس رفتم و از تعداد سورتیهای پرواز نیروی هوایی در جنگ گزارش دادم؛ نمایندگان مبهوت ماندند ! یک بار دیگر نیروی هوایی دیگران را متعجّب کرد؛ آن زمان که دستگاههای - به گمان بعضیها - از کار افتاده و معطّل مانده و رو به تمام شدن را احیاء کرد. شاید روز اوّل یا دوم جنگ بود که چند نفر از بزرگان نظامىِ آن روز کاغذی به من دادند که در آن طبق آمار نشان داده شده بود که ما حداکثر تا بیست روز دیگر پرنده‌ای در آسمان کشور نخواهیم داشت؛ نه ترابری و نه جنگنده. من هنوز آن کاغذ را نگه داشته‌ام. به ما میگفتند اصلاً امکان ندارد؛ اما جوانان ما - از خلبان ما، فنّی ما، پدافندی ما، همه و همه - دست به هم دادند و هشت سال جنگ را بدون این‌که ما چیز قابل توجّهی به موجودی ارتش اضافه کرده باشیم، اداره کردند؛ آن هم در مقابل پشتیبانیهای جهانی از رژیم صدّام. به آن رژیم هواپیما و امکانات راداری و پدافندی میدادند و مدرنترین وسایل و تجهیزات را در اختیارش میگذاشتند؛ اما نیروی هوایی ایستادگی کرد: « ﴿انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا ».[1]  خیلیها هستند که به مبدأ و فکری ایمان می‌آورند و وارد دایره مؤمنین میشوند؛ اما وقتی مشکلات پیدا شد و تکالیف سنگین گردید،

  1. 1. فصّلت: 30

«3»