در مورد مسأله اوّل باید بگویم که صحبت درباره امریکا و موضع جمهوری اسلامی در قبال امریکا به صورت یک راهبرد بلندمدّت، احتیاج به بحثی مفصّل دارد. امیدوارم این فرصت را پیدا کنم و بتوانم باز در یک جمع جوان و ترجیحاً دانشجویی، این بحث را مطرح کنم. برای آن وقت، حرفهای گفتنىِ زیادی دارم. اما آنچه در این جلسه میخواهم به شما عرض کنم، مسأله وضع فعلی امریکا و چالشی است که در صحنه بینالمللی - بخصوص بعد از قضیه عراق - پیدا کرده است؛ همچنین تهدیدهایی که احیاناً مستقیم و غیرمستقیم به برخی از ملتها و گاهی هم به ما از آنها سر میزند و در بین مجموعههای گوناگونِ مردم ما هم انعکاس مییابد. حدود ده، دوازده سال است که امریکا بهعنوان ابرقدرتِ منحصر دنیا شناخته شده است. امریکاییها بعد از سقوط شوروی اصرار داشتند این را تثبیت کنند که تنها ابرقدرت دنیا آنها هستند و دنیا تکقطبی است. آنها رویکردی را بر اساس این منطق دنبال کردند. آن رویکرد این است که از مزایای ابرقدرتىِ انحصاری استفاده کنند. البته این فکر، فکر سابقهداری است و تازه و جدید نیست. آنطور که از مجموعه گفتارها و مدارک سیاسیای که در دسترس قرار میگیرد و حتّی از بعضی مقالات صادرشده از مراکز سیاسی امریکا استنباط میشود، انسان میبیند این فکر، فکر ریشهدار و سابقهداری است؛ منتها برای اینگونه ماجراجوییها در هر جای دنیا، ناگزیر آدمهای مناسبی مورد نیازند. بالاخره وقتی بخواهند بولدوزری بگذارند تا ساختمانی را خراب کند، راننده بیکلّه جسوری هم لازم است تا پشت این بولدوزر بنشیند. اگرچه ساختمان