مرکزی را که عالم در آنجا میتواند به فعالیت بپردازد، تنظیم کند و از همه اینها استفاده بهینه نماید. اینها کارهای لازمی است و باید حتماً دنبال شود؛ من هم به فضل الهی کوشش ممکن را در این زمینه حتماً خواهم کرد. متقابلاً توقّعات و انتظاراتی هم از مجموعه علمی در کشور وجود دارد. این مطلب، خطاب به یک شخص خاص یا یک دانشگاه خاص یا یک مرکز خاص نیست؛ خطاب به مجموعه علمی کشور - اصحاب علم و تحقیق - است. ما به دلایل مشخّصِ تاریخی از کاروان علم دنیا عقب افتادهایم - این را نمیتوانیم انکار کنیم؛ واقعیتها پیش روی ماست - و این در حالی است که توانایی عالم شدن، تولید علم کردن و مرزهای دانش را از آنچه هست، فراتر بردن، در میان ملت ما کاملاً وجود داشته است. این ظلم تاریخی به ما شده است. آنچه شما امروز از پیشرفت و گسترش علم، علاقه به علم و بالاخره مطرح شدن علم به عنوان یک مسأله اساسی در جامعه مشاهده میکنید، مربوط به بعد از انقلاب است. قبل از انقلاب، علم مهجور بود. دانشگاه بود، علما بودند؛ اما علم به معنای حقیقی کلمه، یکی از مسائل کشور محسوب نمیشد. در طول سالهای متمادی همینطور بود و ملت ما از کاروان علم عقب افتاد. ما اکنون میخواهیم این عقبماندگی و این تأخیر تاریخی را به نحوی جبران کنیم. باید چهکار کنیم ؟ اگر با نگاه و محاسبات عادّی بنگریم، میبینیم فاصله زیاد است. اتّفاقاً وسیله تحرّک آنها هم سریعالسّیرتر از وسیله تحرّک شماست؛ پس باید روزبهروز فاصله زیادتر شود؛ ما محکوم به این هستیم. آیا این درست است ؟ همان راهی که آنها رفتهاند، ما هم