بیانات سال 82


ماجراجویی، مربوط به اعتقادات مذهبی هم نیست که می‌گویند وابسته‌ی به فلان کلیسایند. اینها که دین و ایمانی ندارند. بله؛ بنده هم آن کلیسا را خوب می‌شناسم که چیست. مسیحیانِ صهیونیست الان در امریکا کارهایی می‌کنند و ممکن است رابطه‌ای هم داشته باشند، اما انگیزه‌ی این ماجراجوییها این حرفها نیست. انگیزه‌ی ماجراجوییها این است که اگر امپراتوری استکبار امریکایی بخواهد بماند و متلاشی نشود، ناچار باید این کارها را بکند؛ خودش را بین مرگ و زندگی می‌بیند. بنابراین، این ماجراجویی جزو سیاستهای حتمی و راهبرد قطعی امریکاست؛ منتها کجا به ماجراجویی دست می‌زنند ؟ آن‌جایی که بدانند یا اطمینان داشته باشند که از این بحران و ماجراجویی پیروز بیرون می‌آیند، والّا اگر بدانند در این ماجراجویی شکست می‌خورند، قطعاً به آن نزدیک نمی‌شوند؛ چون کارشان با محاسبه است. آن جایی‌که بدانند از بحران پیروز بیرون می‌آیند، حتماً اقدام می‌کنند و هیچ برو برگردی هم ندارد؛ به آنها التماس هم بکنید، فایده‌ای ندارد. از التماس بدشان می‌آید و بیشتر هم تذلیل می‌کنند. التماس کردن، همراهی کردن، کوچکی نشان دادن، تواضع کردن و بر طبق میل دل آنها حرف زدن، هیچکدام قضیه را حل نمی‌کند. اگر احساس کنند از ایجاد بحران در فلان کشور و ورود نظامی و ماجراجویی نظامی، پیروز بیرون می‌آیند، این حرفها فایده ندارد. آنها به این پیروزی احتیاج دارند؛ بنابراین اقدام خواهند کرد. اگر هزاران نفر هم لگدمال شدند، بشوند. چه موقع ماجراجویی نمی‌کنند ؟ وقتی نتیجه برای آنها قطعاً منفی یا کاملاً ابهام آلود باشد. آن‌جا اگر شما صاف توی چشمشان نگاه کنید و بدگویی هم

«9»