با مجلس هم که سالهاست سروکار داریم. مصالح منطقهیی را بر مصالح کلی ترجیح ندهید. منباب مثال عرض بکنم: به سازمان مدیریت و برنامهریزی، به دولتها و به رئیسجمهور، از جملهی توصیههایی که سالهاست بنده دارم و الان هم توصیه میکنم و همین اواخر هم که رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی آمده بود، باز به ایشان هم توصیه کردم، این است که طرحهای نیمهتمام را در کشور زودتر جمعوجور کنید. ما چند هزار طرح نیمهتمام داریم؛ طرحهایی که باید سه سال یا چهار سال تمام میشده، اما ده سال یا گاهی بیشتر طول کشیده. چرا ؟ یک مقدار از آن مربوط به ضعف مدیریتهاست، بخشی از آن هم مربوط به کمبود منابع است. اگر بخواهیم طرحهای نیمهتمام را تمام کنیم، باید مجدداً طرح اضافه نکنیم؛ والّا اینها هم نیمهتمام خواهد ماند. بدیهی است که اگر بتوانیم پولمان را صرف کنیم و یک مدرسه بسازیم تا دانشآموزان بتوانند در کلاس سر میز بنشینند، این بهتر از این است که ساخت دو مدرسه را شروع کنیم و هر دو در مرحلهی سفتکاری بماند و تمام نشود؛ در نتیجه، یک دانشآموز هم سر کلاس نخواهد رفت. همت را بالا میگیریم و ساخت دو مدرسه را شروع میکنیم؛ اما یکی هم تمام نمیشود. این بهتر است، یا اینکه بیاییم همان پول را صرف کنیم، یک مدرسه بسازیم و تمام کنیم تا دانشآموزان بروند سر کلاس بنشینند ؟ طرحهای منطقهیی: فلانجا فرودگاه، فلانجا جاده، فلانجا اتوبان و .... توقعاتی وجود دارد؛ نماینده هم اینها را به مجلس منتقل میکند و از آنجا به دولت منتقل میشود و در نتیجه، فشار. دولتیها هم بالاخره به هر دلیلی تسلیم میشوند و زیر بار میروند؛ اما نتیجه چیست ؟ نتیجه این است