نیست؛ کلنگ زدن و در فضای سختِ فرض بفرمایید معدن یا امثال آن رفتن نیست؛ اما از لحاظ فشار روحی و عصبی از آن سخت تر است. همه ی کسانی که سختی مشاغل را درجه بندی می کنند، باید این نکته را در نظر داشته باشند. جدای از اینها، پرستار از خانه، از همسر، از فرزندان؛ شب، روز، نیمه شب، ایام عید، روزهای جمعه و ایام تعطیل که مردم سرگرمِ تفریح و گذراندن تعطیلی خودشان هستند، دور است. پرستار نمی تواند بیمار و بیمارستان را رها کند؛ به این مسائل باید توجه شود. کار سخت، وقت نشناسی، همیشه حاضر بودن، جدای از محیط زندگی، سختی کار را مضاعف می کند. به نظر من همه ی مردم ما و همه ی کسانی که به سرنوشت بیماران و به سلامت کشور اهمیت می دهند، بایستی به قشر پرستار توجه و محبت و اهمیت نشان بدهند؛ چه مسؤولان، چه آحاد مردم. فرهنگ جامعه باید اهمیت کار پرستار و دشواری آن را بشناسد. این، آن مطلبی است که مایل بودم و مایلم هم آحاد مردم و هم مسؤولان در حد مقدورات دولتی - چه برای امکان استخدام پرستاران جدید، چه برای رسیدگی به مسائل معیشتی آنها و همه ی مسائلی که مورد انتظار است - به آن توجه کنند و از این زاویه به موضوع نگاه کنند. اما آنچه به شما پرستاران می خواهم عرض کنم، این است که کار همان طور که گفتیم و خیلی بیشتر از آن را خود شما حس و لمس می کنید، بدون تردید دشوار است، اما در میزان الهی، کفه های دشواری و پاداش همیشه با هم برابر هستند. امکان ندارد که کاری دشوارتر باشد، اما پاداش آن با کاری که دشواری اش کمتر از آن است برابر باشد، یا از آن کمتر باشد.