است؛ اما باطنشان متکی به ثروت و به پول و به منافع طبقات خاص است. این نظامها نیز مقابل مردم قرار دارند؛ چه اقرار کنند، چه اقرار نکنند؛ لیکن در نظام اسلامی حکومت عامل مردم است؛ دست مردم است؛ نماینده و خادم و کارگزار مردم است؛ صاحب حق، مردماند. در چنین تشکیلاتی، قوهی قضائیه بازوی قدرتمندی است که هر جا انحراف و تخلفی از این حالت پیدا شد، باید گریبان متخلف را بگیرد و رها نکند؛ این وظیفهی بزرگ قوهی قضائیه است؛ از جوسازی و از حمله و تهاجم و اتهام و بدگویی هم نباید ترسید و تحت تأثیر تشر و قدرتنمایی و قدرتطلبی و پول و پولدار و بقیهی چیزها هم نباید قرار گرفت؛ باید روی این مسائل تکیه کرد؛ قوهی قضائیه به قاضی بیندیشد. یکی از دستگاههای تدارکاتچی، دستگاه نخبهشناسی و نخبهپروری است؛ یعنی کادرسازی در دستگاه قضایی و راهاندازی تشکیلات علمی و آموزشی قوهی قضائیه که بایستی بسیار پُرکار و پُر تلاش عمل کند. بخش دیگر، دستگاههای ارزیابی و نظارت است. بخش سوم، دستگاههای مدیریتی است، و بخش چهارم، دستگاههایی است که حکم را مراقبت کنند که بر خلاف نباشد؛ چه آنهایی که قبل از حکم است، چه آنهایی که بعد از حکم است. بخش پنجم، مربوط به محکومان است، تا دربارهی آنها عدالت اجرا شود. البته همهی این بخشها در داخل دستگاه قضایی تعبیه شده و وجود دارد؛ با این دید بایستی به عدالت نگاه کرد. دربارهی محکومان باید گفت که ما نباید خیال کنیم که عدالت دربارهی کسی که محکوم به زندان شده، این است که او را به زندان بیندازیم و سر