بیانات سال 83


من امروز عرض میکنم: پدران شهدای ما ! مادران شهدای ما ! همسران داغدار آنها ! فرزندانی که خیلیها پدران خودشان را ندیدند یا چند صباحی بیشتر ندیدند ! جانبازان عزیزی که سلامت خودشان را برای سالهای طولانی از دست داده‌اند ! زحمات شما به توفیق الهی و به حول و قوه‌ی الهی بر باد نرفت و خدا به تلاش شما برکت داد و کار و کشور و ملت شما را از تنگناهای بزرگی نجات داد.

شما میبینید اشغالگران امریکایی و انگلیسی در عراق چه میکنند؛ نقشه‌ی استکبار جهانی این بود که اشغالگران بعثی در کشور ما همین‌جور با مردم ما رفتار کنند؛ نقشه‌ی امریکا و همدستان مستکبر او در دنیا این بود که ملت ایران را ذلیل و تحقیر کنند. آنها نمیتوانستند تحمل کنند که ملتی که دهها سال آن را تحقیر کرده‌اند و منابع انسانی و مالیاش را غارت کرده‌اند، حالا سینه سپر کند؛ بایستد؛ از تهدیدهای آنها نترسد و حق خودش را با نیروی خودش مطالبه کند و به‌دست بیاورد. امروز میگویند - آن روز هم میگفتند - که نمیخواستند منافع نامشروع آنها به‌وسیله‌ی ملت ایران و نظام اسلامی در این منطقه قطع شود؛ میخواستند همچنان این منافع نامشروع را داشته باشند. سگِ زنجیری آنها همین صدامی بود که امروز دست و پایش را با زنجیر بسته‌اند؛ آن روز هم دست و پایش در زنجیر بود. نقشه‌ی اشغال عراق از سوی امریکا و انگلیس یک نقشه‌ی منطقه‌یی است؛ والّا اگر فقط مسأله‌ی عراق بود، اینها با صدام راحت کنار میآمدند و میتوانستند با صدام زندگی کنند؛ صدام برای آنها مشکلی نداشت. هر جا سری بلند میکرد، میزدند توی سرش و تمام میشد. اینها به صدام کمک

«6»