چطور جنجال و غوغا درست میکنند و چطور مانع از هرگونه حرکتی میشوند که به نفع عزت ملىِ این کشورهاست. به اطراف خودتان نگاه کنید؛ این عراق را ببینید - بقیهی کشورهای اسلامی را نمیخواهم نام بیاورم - این پدیدهها را که انسان مشاهده کند، آن وقت میفهمد که کشوری مثل ایران در قلب این منطقهی حساس، آن هم با داشتن این همه ذخایر مادی و معنوی - که همیشه یک بهشت گمشده برای استعمارگران بود و هر جا که دست پیدا میکردند، برای آنها یک موهبت عظما محسوب میشد - و در حالیکه این کشور یکسره پایتخت اقتدار منطقهیىِ امریکا محسوب میشد، چطور ناگهان تبدیل شد به قلهیی از مقاومت و احساس عزت و اسلامخواهی و مقابلهی با زورگویی و کامجویی و زیادهطلبی امریکا. این یک معجزه است؛ اصلاً قابل تصور نبود؛ اما این معجزه اتفاق افتاد. معجزههای اجتماعی برخلاف معجزهی اژدها شدنِ عصای موسی است؛ چون آنطور معجزهها ربطی به ارادهی انسان ندارد؛ اما معجزههای اجتماعی بهطور مستقیم به ارادهی انسانها ارتباط پیدا میکند؛ « انّ اللَّه لا یغیّر ما بقوم حتّی یغیّروا ما بأنفسهم ». هرگاه ملتی تصمیم بگیرد، اراده کند، اقدام کند، حرکت متناسب با هدفش را انجام دهد، آن وقت معجزهی اجتماعی اتفاق میافتد. البته در تحولات اجتماعی حق بودن کافی نیست. خیلی اوقات امواج باطل میآید حق را لگدکوب میکند و عبور میکند. حق بودن به اضافهی اقدام، عمل، اراده و به اضافهی ایستادگی و پایداری است که آن معجزه را تحقق میبخشد. این پایداری، این ایستادگی، این تصمیم و این فداکاری در صحنهی جامعه و