آنها دلیلی ندارم. علم آنها بیشتر است؛ خیلی خوب، ما علمشان را یاد میگیریم و اگر هزینهیی هم داشته باشد، میپردازیم. اینها هم اتفاقاً یاد گرفتهاند که علم را باید با پول عوض کرد. امروز بیشترین چیزی که برای غربیها مطرح است، پول است. در اسلام اینطور نیست. در اسلام علم شرافت ذاتی دارد. از نظر آنها علم به عنوان قابل تبدیل بودن به پول ارزش دارد. علمی قیمت دارد که بشود با آن دلار یا پوند بهدست آورد. ما از همین حالتِ آنها استفاده میکنیم و علمشان را از آنها میخریم؛ هزینهاش را میپردازیم؛ اما از کسی تقلید نمیکنیم و نباید هم بکنیم. این حرفِ من با شما جوانان است. البته گفتن این حرفها آسان است، اما عمل کردنش به این آسانی نیست؛ دشواری کار ما این است. دستگاههای مسؤول کشور، دستگاههای دولتی، دستگاههای گوناگون، قانونگذاران، دانشگاهها، مدیریتهای علمی و دانشگاهی و پژوهشی کشور، آموزش و پرورش، همه باید سخت تلاش کنند. ما که راه را پیدا کردهایم، ما که میدانیم باید این راه را برویم و خود را به این قلهی بلند برسانیم، باید کار کنیم. البته سخت است؛ عرقریزی دارد، خستگی دارد، بعضی آدمهای سستعهد وسط راه احساس خستگی میکنند و برمیگردند؛ اما اکثریت خواهند رفت. باید این راه را برویم؛ این کارِ دشواری است - کار آسانی نیست - امّا این کار دشوار را میتوانیم بکنیم و به فضل الهی خواهیم کرد. دو نکته را عرض میکنم و عرایضم را پایان میدهم. اشاره کردم به مسألهی تقلید فرهنگی. البته تقلید فرهنگی خطر خیلی بزرگی است، اما این حرف اشتباه نشود با اینکه بنده با مُد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالفم؛