بیانات سال 83


را بنوازد. این به‌خاطر ملاحظات نیست؛ میل قلبی خود من است که این مجموعه افراد را در هر استانی که هستیم، ملاقات کنم.

استان همدان هم انصافاً نخبه‌پرور است. من در این چند روز هم در جلسات مختلف با نخبگان روبه‌رو شده‌ام - در جلسه‌ی علما، در جلسه‌ی دانشگاهیان و جلسات دیگر - لیکن معمول ما این بوده که در سفرها جلسه‌یی ویژه‌ی نخبگان داشته باشیم. البته جلسه‌ی نخبگان را به هیچ وجه این‌طوری اداره نمیکردیم. من مقید بودم بایستم و یکی یکی افراد نخبه‌ی آن استان بیایند و با آنها مصافحه و احوالپرسی کنم؛ دو کلمه به آنها بگویم، دو کلمه هم از آنها بشنوم. گاهی سه ساعت هم طول میکشید و من ایستاده بودم؛ اما از یکی دو سال پیش که ایستادن برای من دشوار شده و پزشکان به خاطر کمرم گفته‌اند زیاد نایستم، این جلسه به این شکل درآمده است. دوستان و برادران و خواهران عزیزی که در جلسه هستند، بدانند؛ من هیچ مایل نیستم که در جمعی از نخبگان بنشینم چیزهایی بگویم و آنها هم بشنوند؛ بیشتر مایلم از آنها بشنوم، که در چنین جلسه‌یی طبعاً حاصل نمیشد و نشد. بنابراین چون در واقع الان ما دو جلسه داریم، به هر مناسبت چند جمله‌یی عرض میکنیم.

اما راجع به مأموریتِ مأموران این استان. جمعی از شما مسؤولانی هستید که در رده‌های مختلف در این استان مشغول کارید. از بالاترین رده تا رده‌های متوسط و پایین به این نکته توجه داشته باشید که شما از چشم مراجعانِ خودتان نماینده‌ی یک نظامید؛ بلکه نماینده‌ی اسلامید. هر کار برجسته و هر اقدام زیبایی از شما سر بزند، اسلام و نظام اسلامی را آبرومند

«3»