ظلم نیست که امریکاییها کردهاند ؟ امریکاییها خیلی ظالمند. نظام حاکم بر امریکا مظهر ظلم است. ظلمهایی از قبیل ظلم زندان ابوغریب و کشتارهای فلوجه و کوفه و دیگر جاها، مظاهری از یک ظلم بسیار عمیق و وسیع است؛ مثل جوشهایی است که روی بدنی بزند، که این بدن بیمارىِ عمیقی دارد. البته ظلم اساسىِ اینها چیز دیگر است؛ اینها بشریت را تحقیر کردهاند. اغلب کسانی که از اروپا به امریکا هجرت کردند، یا محکوم دادگاههای اروپا بودند، یا شریر بودند، یا ورشکستگان به تقصیر بودند، یا مفلسها و گداهایی بودند که راه زندگی نداشتند و مجبور بودند عرض اقیانوس اطلس را طی کنند - که میدانید آشفتهترین اقیانوس دنیا، اقیانوس اطلس است؛ هیچ دریا و اقیانوسی به آشفتگی و طوفانی بودن اقیانوس اطلس نیست؛ آن هم سفر با آن وسایل قدیم - از جان خودشان بگذرند و بیایند در امریکا زندگی کنند. از اولی که این مهاجرت شروع شد، حدود سیصد سال میگذرد. اینها بهخاطر گستاخی و جرأتی که داشتند و بهخاطر دانشی که کسب کردند، به اینجا رسیدند. ببینید دانش چقدر وسیلهی اقتدار است. بهوسیلهی دانشی که کسب کردند، همهی دنیا را تحت سیطرهی خودشان خواستند. امروز صحبت خاورمیانهی بزرگ میکنند؛ این بخشی از ماجراست؛ اینها همهی دنیا را میخواهند؛ اینها حاضر نیستند اروپا را هم تحمل کنند. چند سال قبل یکی از سرمقالهنویسهای معروف امریکا در یکی از مجلات این کشور مقالهیی نوشته بود؛ حاصل حرفش این بود که امروز ما حق داریم اگر بخواهیم بر دنیا حاکم شویم. برای حرفِ خودش دلیل هم آورده بود. بنده آن وقت در نماز جمعه گفتم اینکه امریکاییها میگویند دهکدهی جهانی، میخواهند جهان را دهکدهیی بدانند که خودشان هم کدخدای آن باشند و