نادانی این کار را میکنند، بعضی هم از روی دقت این کار را انجام میدهند تا نسل جوان را نسبت به آینده مأیوس کنند و افق آینده را تیره و تار، مبهم و غبارآلود جلوه دهند. من میگویم شما نخبگان عزیز این استان، در استانی که بیشترین نسبت جوان را در میان استانهای کشور دارد، عکس این عمل کنید؛ سعی کنید در حرف و منش و اقدامتان، به جوانها امید دهید. باید هنرمندتان امیدبخش باشد؛ شاعرتان امیدبخش باشد؛ نویسندهتان امیدبخش باشد؛ کشاورزتان امیدبخش باشد؛ صنعتگرتان امیدبخش باشد. این امید، امید کاذب هم نیست؛ امید صادق است. من طرفدار دادنِ امیدهای کاذب نیستم؛ من میبینم که این امید، صادقانه است. بگذارید جوانتان با خوشبینی و اعتماد به آینده، نیروی ذاتی خود را به حرکت دربیاورد و تحول عظیمی که از یک انسان طبیعی و ساده، یک ابنسینا میسازد، در درون او بهوجود آید. امروز این، مسألهی ماست و به نظر من مسألهی اول نخبگان هم باید این باشد. نسل جوان را باید وادار و امیدوار به حرکت کرد. ناامیدی درد بزرگی است و برای نابود کردن یک ملت، از همهی وسایل مؤثرتر، ناامید کردن آن ملت است. ملتی را ناامید کنید، نابود میشود. وقتی امید نبود، حرکت و نشاط نیست. وقتی حرکت و نشاط نبود، آینده نیست. ما دلیلی برای ناامیدی نداریم؛ صد دلیل برای امید داریم. امروز به برکت اسلام، به برکت قرآن و به برکت الهامی که به پیغمبر ما شد - که اوج قلهی دانشِ ممکنِ برای یک انسان است، و به او وحی شد: « وقل ربّ زدنی علما »، و از او خواسته شد که علم را بیش از پیش از خدا طلب کند - امروز کشور ما در راه یک تحول بزرگ دارد حرکت میکند. ما