بمب اتم بروید. حالا خودشان هم - به تصور من، آنچه که انسان از قرائن میفهمد - میدانند که ما دنبال بمب اتم و سلاح اتمی نیستیم؛ اما در مقام بحث و چانهزنی و مذاکره حرفهایی میزنند، ولی تنها حرف آنها که قابل قبول است این است که ما باید اطمینانسازی کنیم. ما هم گفتهایم حرفی نداریم و اطمینانسازی میکنیم. ما تعاملی که از سال گذشته با آژانس هستهیی داشتهایم، براساس همین بوده است؛ منتها اطمینان باید از راههای معقول باشد. نمیشود به کسی گفت شما خودت را دار بزن، تا من اطمینان پیدا کنم که نسبت به من سوءنیتی نداری ! اینکه منطقی نیست. شما بکلی از این تکنولوژی و از این فناوری دست بردار و خودت و نسلهای آیندهات را محروم کن و لعن و نفرین آنها را برای خودت بهخاطر این قراردادِ بدتر از ترکمانچای بخر، برای اینکه من به تو اطمینان پیدا کنم؛ این منطقی است ؟! نه؛ منطقی نیست. البته دوستانی که مشغول فعالیت و مذاکره هستند، خوب مذاکره کردهاند. من همین مذاکرات پاریس را که همین اخیراً - یک ماه پیش تقریباً - انجام گرفت، نگاه کردم و خواندم؛ مواضع خوبی را اتخاذ کردند و خوب دفاع کردند و قوی و منطقی حرف زدند. مسألهی ما این است: ما میخواهیم این فناوری را داشته باشیم. ما این فناوری را بهدست هم آوردهایم. غربیها دارند قرشمالبازی درمیآورند؛ این حاصل قضیه است. یک روز میگفتند شما بمب اتم میخواهید درست کنید؛ حالا همان جنجالی را که برای ساختن بمب اتم ممکن است به راه بیندازند، الان به راه میاندازند برای اینکه شما میخواهید قطعه درست کنید ! آنها میگویند چون شما میخواهید قطعهسازی کنید برای سانتریفیوژها، این قطعهسازی مخالف فلان قرارداد است؛ در حالیکه مخالف هیچ قراردادی نیست و ما هم تعهدی