سیاسی و اجتماعی را بههم زدیم، دید ما در مسائل جهانی هم همین است؛ ما با نظام ارباب - رعیتی در سطح جهان مخالفیم؛ ما با نظام سلطه مخالفیم. اساس سیاست خارجی ما این است که ما این ایدهی مخالفت با سلطهگری و سلطهپذیری را، بهعنوان یک ستون مستحکم، در فضای سیاست بینالمللی در سطح دولتها و ملتها استقرار دهیم. امروز یکجانبهگرایی و انحصار ابرقدرتی امریکا مطرح و تکرار میشود، که البته موضوع کاملاً منفییی است؛ اما اگر یکجانبهگرایی نباشد و ابرقدرتی هم منحصر به امریکا نباشد - مثل آنروزی که امریکا و شوروی ابرقدرت بودند - باز هم با نظام سلطه مخالفیم. ما آنروز هم مخالف بودیم، امروز هم مخالفیم؛ این سیاست جمهوری اسلامی است. ما روابط ناشی و برآمدهی از نظام سلطه در سیاست بینالمللی را رد میکنیم؛ قبول نداریم. خودمان هم در هویت و شخصیت جمهوری اسلامی مانع میشویم از اینکه وارد نظام سلطه شویم و اجازه دهیم که بر ما سلطهیی بهوجود بیاید یا خود ما بخواهیم سلطهگری کنیم. ما این فکر را در دنیا ترویج و منعکس میکنیم و بر اساس آن کار میکنیم؛ این اساس سیاست ماست. در مقدمهی قانون اساسی ما دفاع از مسلمانان و محرومان بهصراحت ذکر شده است؛ ما دفاع از مسلمانها و دفاع از ملت مظلوم را جزو سیاستهای اصولی خودمان میدانیم و از آن عدول نمیکنیم. استحکام و عمق فکر دفاع از یک ملت مظلوم در سیاست ما بمراتب بیشتر از عمق سیاست دفاع از صهیونیسم در مجموعهی سیاسی دولتی مثل امریکاست. آنها جزو اصول سیاسیشان - البته با تفاوتهایی - دفاع از دولت، حکومت و اشغال