بیانات سال 83


معیشت، مسأله ی مهمی است و باید هم به آن برسند؛ لیکن مسأله ی انسان و ارزش انسان، در قضیه ی معیشت خلاصه نمی شود. در اسلام، معلم یک مقام حقیقتاً والاست. اگر فرهنگ اسلامی بر جامعه یی حاکم باشد، همه ی مردم باید خود را مدیون معلم بدانند؛ چون معلم کسی است که ماده ی خام انسانی را به یک نیروی فعال، سازنده، جوشان، مفید، متخصص و عالم تبدیل می کند؛ این بزرگترین کاری است که در عالم طبیعت ممکن است انجام بگیرد. کارگر، کسی است که مهمترین بخش حرکت جامعه را بر دوش گرفته است. بخش عمده یی از کار و تلاش و سازندگی و تولید، روی نیروی انسانی متمرکز است؛ یعنی کاری که کارگر می کند. اگر ارزش کارگر در جامعه فهمیده شود، همه ی کسانی که از هر کدام از مواهب جامعه برخوردارند، خود را مدیون کارگر می دانند؛ این برای کارگر و معلم احساس شرف، کرامت و حرمت به وجود می آورد. در یک جامعه، این مهم است. سیاستگذار و برنامه ریز و قانون نویس هم اگر به همین کرامت و حرمت برای قشر معلم یا قشر کارگر معتقد باشد، قانون را طوری می نویسد و سیاست اجرایی را به گونه یی تنظیم می کند که حق آنها - آن چنان که شایسته است - ادا شود. اگر با چشم حقیقت بین نگاه کنیم، قشر کارگر و قشر معلم - که سازندگان و تولیدکنندگان اصلی کشور و اداره کنندگان حقیقی یک جامعه به حساب می آیند - صدها بار شرف دارند بر کسانی که سر سفره ی آماده ی مصرف می نشینند و فقط مصرف می کنند؛ بدون این که خیری برای جامعه یا برای پیشرفت آن داشته باشند.

«2»