طبعاً همهی این مسائلی که شما گفتید، در آنجا میگنجد؛ یعنی اول شناسایی استعدادها، بعد پرورش آنها و آنگاه هدایت استعدادها به سمت کارهای لازم و مناسب. ای بسا برخی از استعدادهایی که امروز وجود دارد، صرف کارهایی میشود که این کارها خیلی برای کشور لازم نیست؛ مثلاً همین مسألهی خروج نخبگان از کشور؛ چون خروج نخبگان از کشور - من چند بار تا حالا این را گفتهام - بهطور مطلق موضوعی منفی نیست؛ زیرا ممکن است نخبهیی از کشور خارج شود و بخواهد معلوماتی کسب کند و بعد برگردد و برای کشور مفید باشد. البته بهتر این است که ما امکاناتی را برای همین نخبه فراهم کنیم، تا در خودِ کشور آنچه را که از نظر رشد و شکوفایی استعداد لازم دارد، مهیا شود: کارگاه داشته باشد، محیط مانور علمی و تحقیقی داشته باشد؛ این بهترین است؛ اما اگر نشد، نخبگان بروند - فضای دنیا فضای وسیعی است - منتها این رفتن باید با حساب و کتاب انجام بگیرد؛ یعنی آن نخبه بداند که برای چه دارد میرود؛ چه میخواهد بکند و پس از آموزش آنچه را که لازم دارد، چه استفادهیی میخواهد از آن دانش بکند. آیا از آن دانش برای اعتلای کشور و برای پیشرفت ملت خودش و برای راهانداختن نخبگان دیگر کشورش میخواهد استفاده کند، یا نه، میخواهد آن را در خدمت یک کارخانه یا شرکت متعلق به یک سرمایهدار کانادایی یا امریکایی یا اروپایی قرار دهد ؟ این بزرگترین تحقیر یک انسان برجستهی علمی است که تلاش کند، زحمت بکشد، کار کند و همهی امکانات کشورش در واقع منتهی شود به پدید آمدن این انسان نخبه، اما او در خدمت فلان کارخانهدار