را از آن گرفتاری نجات میدهد؛ آنجاست که آن اعمال به درد شما میخورد؛ آن، خیلی مهمتر از پول اینجاست. عامل پیشرفت وزارت اطلاعات و سرویس اطلاعاتی دینی جمهوری اسلامی، ایمان قلبی است؛ چون با ایمان و با عشق و با محاسبهی الهی کار کردند. شما در زیارت امام حسین ( علیهالسّلام ) و دیگر ائمه، یک جاهایی میخوانید: « صبرا و احتسابا »؛ تو صبر کردی در مقابل این حادثه و مصیبت؛ این تکلیف سنگین و این محرومیت، و آن را پای خدا حساب کردی. بیخودی که نمیشود پای خدا حساب کرد؛ تا برای خدا نباشد که نمیشود پای خدا حساب کرد؛ مگر میشود سر خدا را کلاه گذاشت ؟! انسان کاری را از روی شهوت و غضب خودش انجام دهد، بعد بگوید این هم برای خدا ! نه؛ آن کاری که شاید برای شما خوشایند هم نیست؛ سود مادی هم ندارد؛ اما شما آن را برای خدا انجام میدهید، این میشود آن کارِ برای خدا؛ عمل صالح این است. شما میتوانید در همین شغلی که در وزارت اطلاعات دارید، سلمان عصر شوید؛ چون فرصتهایی در اختیارتان قرار میگیرد؛ از این فرصتها باید استفاده کرد؛ مغتنم بشمرید این فرصتها را. من در دوران جنگ گاهی وصیتنامههای این جوانها را که عاشقانه جهاد میکردند و به شهادت میرسیدند، نگاه میکردم؛ خیلی برای من مفید بود. این وصیتنامهها به دلهای تاریک و سیاه ما و به داخل جان انسان نورافکن میانداخت. وقتی این وصیتنامهها را نگاه میکردم، میدیدم این جوان هجده ساله یا بیست ساله، در روزها یا هفتههای آخر زندگیاش که خبر هم نداشته که شهید خواهد شد، فقط چون احتمال میداده که شهید بشود،