بیانات سال 83


یک روزی بر این مملکت استبداد سیاه حاکم بود؛ روز بدتری همان استبداد سیاه در خدمت دشمنان این کشور و بیگانگان قرار گرفت؛ بنابراین دوران تلخی بر این کشور سپری شد. آن روز در کسوت نظامی، کمتر کسی ممکن نبود بتواند ادای تکلیف کند. آن روز نظامىِ ایرانی در نیروی هوایی، در نیروی دریایی، در نیروی زمینی و در مراکز برجسته و بالای نظامی به وسیله ی دشمنان و بیگانگان تحقیر می شد. دون پایگان ارتش بیگانه بر بلندپایگان ارتش این کشور فرمان می راندند؛ تحکم می فروختند؛ تحقیر می کردند؛ هم می بردند و می خوردند، هم اهانت می کردند و به ذلت می کشاندند ! زندگی در چنان شرایطی، برای انسانهای غیور خیلی دشوار است. انسانهای غیوری که آن روز نتوانستند طاقت بیاورند، از ارتش کناره گرفتند. امروز، روزی است که شما می دانید و احساس می کنید و به چشم ِ خودتان می بینید که کشور و ملت شما با همه ی کارشکنی های دشمنان، راه را بر روی نفوذ و سلطه ی بیگانگان بکلی مسدود کرده است. ما اجازه ندادیم و به اذن الهی اجازه نخواهیم داد که پنجه ی خونین و زشت سلطه ی دشمن بار دیگر بر این مملکت مسلط شود. ما در مقابل دشمن ایستاده ایم؛ به خدای خودمان توکل کرده ایم؛ به خودمان اعتماد داریم؛ به ملتمان ایمان و باور داریم؛ عظمت این ملت را می ستاییم؛ به نیروی جوانان بالنده مان افتخار می کنیم و می دانیم که این جوانان، این ملت بزرگ و این زن و مرد غیور و مؤمن در این کشور، در همه ی شرایط، راه را بر سلطه ی دشمن می بندند و دشمن را بار دیگر و برای چندمین بار ناکام می گذارند.

«5»