بیانات سال 83


نفسهایشان کوتاه است؛ مثل عبدالفتاح یا بعضی دیگر؛ این عیب اساسی محسوب نمی شود و قابل جبران است؛ یعنی آن استادِ فن بلد است که اگر نفسش کوتاه آمد، دنباله ی آیه را چه طور بخواند که انگار قطع نشده؛ قشنگ می خوانند؛ خیلی از این قرای قدیمی البته این طورند؛ اما این جدیدی ها که حالا هستند و ایران هم زیاد می آیند، اغلبشان مبتلا به همین مرضند؛ مرضِ نفسگیری و بلندخوانی؛ گاهی خودش بال بال می زند؛ اما قطع نمی کند ! این هیچ حُسنی محسوب نمی شود؛ فقط حُسنش همان جایی است که انسان احتیاج دارد به نفس بلند و اگر نفسش کوتاه باشد، کم خواهد آورد؛ خراب می کند، که آن هم یک زینتی است؛ خوب است؛ اما در غیر آن هیچ لازم نیست. ببینید کجا بایستی آیه را کوتاه کرد؛ کجا باید وقف کرد؛ کجا بایست با وقف، معنایی را نشان داد یا با تکرار، معنایی را نشان داد و گاهی با یک کلمه، یک معنایی را رساند؛ اینها را باید رعایت بکنید.

یکی از مسائل تلاوت ما، مسأله ی موسیقی تلاوت و این نغمه های صحیح تلاوت است، که اینها را بایست صحیح خواند. دیگر حالا مجال صحبت در این زمینه نیست؛ این هم بسیار مهم است. اینها هم یک روش و شیوه یی دارد که البته من حالا می بینم خیلی بهتر شده و سابقها این طور نبود. نغمه ها و آهنگهای قرآنی را بایستی فراگرفت. البته خیلی اش هم ذوقی است؛ این را هم عرض بکنیم؛ یعنی اگر کسی دارای ذوق هنری باشد، بدون این که بخواهد یاد بگیرد و نُت بخواند، خودش می فهمد که چه کار بایستی

«4»