همهی موجودی برای بهدست آوردن صنعت روز خرج میشود؛ دنبالهروی از بیگانه و گرفتنِ ناگزیرِ فرهنگ بیگانه و تبعیت ناگزیر از سیاستهای بیگانه هم به دنبالش پدید میآید. همهی اینها ناشی از بیعلمی است. بنابراین علم باید در کشور ترویج شود. یکی از کارهای مهم انقلاب همین بود؛ علم را در داخل کشور ترویج کرد. اول انقلاب در برههی کوتاهی ما ناگزیر شدیم دانشگاه نداشته باشیم. دانشگاه به مناسبت انقلاب فرهنگی و مسائلی که در دانشگاه بود، تعطیل شد. دانشگاهها به اصرار دانشجوها تعطیل شد. در همین دانشگاه تهران گروهکها اتاق جنگ درست کردند؛ یعنی از دانشگاه بهعنوان وسیلهیی برای آشوب، فتنه، جنگ با انقلاب، جنگ با نظام و جنگ با اسلام استفاده کردند ! دانشگاه در برههی کوتاهی تعطیل شد؛ لیکن بعد از این برههی کوتاه، فعالیت علمی و دانشگاه و دانشجو به شکل معجزهآسایی پیشرفت کرد. شماها امروز در وسط جریان قرار دارید؛ درست احساس نمیکنید که ما چه وضعی داشتیم و از کجا به کجا رسیدیم. ما در این کشور سالهای متمادی برای معالجات خودمان بناچار از پزشک تایلندی و پاکستانی و هندی استفاده میکردیم؛ چون پزشک در این کشور بهقدر لازم نبود؛ اما امروز یکی از دغدغههای نظام این شده که اینهمه پزشک اضافی را چگونه بهکار بگمارد. بعضیها برای این قضیه غصه میخورند. به نظر من این کجسلیقگی است؛ غصه نیست. آن روز برای ادارهی تعداد معدود دانشگاههای کشور، ما استاد نداشتیم. البته اول انقلاب تعدادی استاد از کشور رفتند؛ اما آنهایی که رفتند، آنقدر زیاد نبودند؛ دربارهی شمار آنها مبالغه شد. امروز خوشبختانه ما اساتید فعال و مشغول در اینهمه