آنچه امروز در گفتگوی ما با غربیها در وین و پاریس میگذرد، بر سر ذخایر سوختی ما نیست؛ بلکه بر سر نیروی انسانی دانشمند ماست که توانسته با طی کردن راههایی از جهان علم و دانش، خود را در سطح جهانی مطرح کند. مسأله بر سر دانش هستهیی ماست و اینکه غرب نمیخواهد ما با وارد شدن به باشگاه هستهیی جهان، سد راه تأمین منافع زیادهخواهانهی آنان باشیم. اگر امروز آنها برتری علمی دارند و در علم معلم ما هستند، از این واهمه دارند که در آینده به همت فرزندان ایران، ما معلم آنها در علم شویم. چرا روند حمایت و جذب نخبگان ایرانی کند و دلسردکننده است ؟ سرمایهگذاری و حمایت نهادهای دولتی و خصوصی از نخبگان و دانشپژوهان میتواند در تسریع روند پیشرفت و جبران عقبماندگیهای علمی کشور ما مؤثر باشد. با وجود این مشکلات، ما به آینده امیدواریم و نخواهیم گذاشت سایهی یأس و ناامیدی به ما حاکم شود. البته من از کمک و حمایت از نخبگان همیشه دفاع میکنم و اعتقاد هم دارم که این کار درست است؛ منتها به نظر من خوب است بین ورزشکارها و نخبگان علمی مقایسه نشود. دهها سال است که این کار در دنیا معمول است، در کشور ما هم همینطور معمول بوده است؛ اما مطرح کردن نخبگان علمی چند سال است که در اینجا معمول شده؛ در سابق چنین چیزی وجود نداشته. این کار یواشیواش فرهنگ خواهد شد؛ به یک مسألهی جدی و همگانی تبدیل خواهد شد. البته این هم هست که در دنیا روح عوامانهی گرایش به ورزش غلبه دارد؛ این را باید تصدیق کرد. الان شما میبینید که گاهی یک کشور را به یک فوتبالیست میشناسند. آن کشور لابد سیاستمدار