می کنند. طراحی یک جنگ؛ طراحی یک حضور نظامی با این همه خسارت. وقتی که سلسله وار دنبال می کنید، می رسد به مطامع و اغراض آمیخته ی اقتصادی و سیاسی قدرتهایی که پشت پرده ی سیاستهای مقتدر دنیا تلاش و فعالیت می کنند. با این محاسبه، هر کشوری هرگونه حرکتی بکند که به استقلال ملی و به رشد و توسعه ی درون زای آن کشور کمک بکند، از نظر آنها مبغوض است. آنها صنعت را حاضرند بدهند؛ اما صنعت وابسته را؛ هواپیما را حاضرند بدهند؛ اما به آن کشوری که قطعات یدکی را حتی باز هم نکند که ببیند چیست؛ مهندس ِ خوشان آن قطعه را ببندد و قطعه ی خراب را به مراکز اصلی ببرد؛ همان طور که در زمان رژیم طاغوت در ایران معمول بود. انرژی هسته یی، البته به معنای نیروگاه هسته یی - نه آن کارخانه های مولد - را حاضرند به رژیمی مثل رژیم وابسته ی طاغوتی پهلوی بدهند؛ چون آن رژیم در مشت خودشان است و برای خودشان است؛ اما نوبت به جمهوری اسلامی که می رسد، حاضر نیستند این کار را بکنند؛ اما وقتی جمهوری اسلامی که اگر آنها حاضر نشدند سوخت به او بدهند، می رود با جوانان، مهندسان، دکترها و تحصیل کرده هایش شب و روز کار می کند و با یک مدیریت خوب، خودش فناوری تولید سوخت را کسب می کند و به دست می آورد، برایشان تلخ است؛ برایشان مطلوب نیست؛ لذا با آن مقابله می کنند. ملاحظه کنید ! نظام جمهوری اسلامی به وجود آمد؛ قدرتهای مسلط دنیا در آن روز می فهمیدند که نظام جمهوری اسلامی برای مقاصد قدرت طلبانه