جلسه و جلسات دیگر راجع به آن صحبت کرده ام، یعنی دایم مراقب خود بودن. انسان راز بعضی از تحول های صدوهشتاد درجه یىِ از اول انقلاب تا الان را این جا می فهمد. از اول انقلاب تا الان بیست وپنج سال می گذرد؛ گاهی می بینید بعضی ها صدوهشتاد درجه تحول پیدا کرده اند؛ یعنی از یک مؤمنِ مخلص ِ صادقِ پُرجوش و خروش ِ شعار دهنده، تبدیل شده اند به یک معاندِ معارض ِ دشمنِ لجوجِ عنودِ بهانه گیر ! ما چند نوع دشمن داریم: بعضی دشمن ها، دشمن هستند؛ اما دایماً نمی خواهند به صورت انقلاب پنجه بزنند. بعضی ها نه، دایم می خواهند در چشم انقلاب و نظام اسلامی انگشت فرو کنند و پنجه بزنند. وقتی نگاه می کنی، می بینی بعضی از اینها کسانی هستند که بسیار تند و داغ، خیلی ها را قبول نداشتند؛ مثل شعله یی که از روی خس و خاشاک بلند می شود. البته از چوبِ محکم هم گاهی شعله ی مفصل بلند می شود؛ اما از خس و خاشاک هم که هیچ چیز ندارد، شعله بلند می شود، ولی فوراً می خوابد. گاهی ما کسانی از این قبیل داریم؛ ایمان اینها مستقر نیست؛ مستودع و زوال پذیر و بدون تکیه ی به یک استدلال محکم است. همان طور که عرض کردیم، این ایمانِ زایل شده این طور نیست که وقتی بخواهد برود، زنگ بزند و خبر کند و بگوید رفتم و از این ساعت من دیگر کافر می شوم و نماز نمی خوانم؛ بتدریج انسان نمی فهمد و ملتفت نمی شود که چگونه این ایمان از او زایل شد. خیلی باید مراقب بود و به خدا پناه برد.