و کوهها را از جا میکَند. کلید این کارها علم است. ما باید علم را در کشور احیا کنیم؛ این، نقطهی اصلی مسأله است. علم، فقط علم مادی نیست؛ علوم انسانی هم مقولهی بسیار مهمی است که انشاءاللَّه اگر در خلال صحبت یادم بود، عرض خواهم کرد. در همهی رشتههای علوم، ما باید به معنای حقیقی کلمه، احساس عزتنفس، احساس مولد علم بودن و فتوحات علمی ایجاد کردن را در خود بهعنوان یک ملت و یک جامعهی علمی بهوجود بیاوریم. این کارِ کیست ؟ یکی از مهمترین ارکانش دانشگاههاست. اینکه بنده روی رفتوآمد به دانشگاهها و تکریم استادان و مدیران دانشگاهی اصرار دارم و هم خودم تا حد میسور و مقدور، و هم به مسؤولان کشور همیشه ارتباط با دانشگاهها و جوامع علمی و شنیدن سخن اینها را توصیه میکنم، بهخاطر این است که میدانم این یکی از مهمترین دریچههایی است که میتواند کشور ما را از آن وضعی که یک بیمارىِ مزمن در آن بهوجود آوردند و بحمداللَّه با انقلاب، تحول عظیمی در آن بهوجود آمد، نجات ببخشد و پیش ببرد. این، حرف اصلی ماست. دانشگاهها باید به علم اهمیت بدهند. اهمیت دادن، فقط یک امر قلبی نیست؛ عمل لازم دارد. این عمل، مقدمات و برنامهریزی و اهتمام شدید لازم دارد. مایه گذاشتن از وقت و امکانات دانشگاه برای هر کار غیرعلمی، بهطور طبیعی از این اهتمام علمی خواهد کاست. حالا یکوقت آن کار، لازم و در حد ضرورت است، مانعی ندارد؛ اما افراط در آن کارها، به گرایش علمی