کردند ! بنده ده، دوازده سال پیش در همین حسینیه این را گفتم. من طرفدار حرکت سیاسی دانشجویان هستم. البته اینکه ما باید دانشجوها را به سیاست بکشانیم، این « باید » را هم من قبول ندارم؛ اصلاً « باید » ندارد. جوان دانشجو احساساتی دارد، تحرکی دارد، خودش تمایلِ به این معنا دارد؛ لزومی ندارد ما « باید » داشته باشیم؛ منتها جوان دانشجو احساساتش در درجهی اول متوجه عدالتخواهی است. آنچه بیش از همه چیز دانشجو را به خود متوجه میکند، عدالتخواهی است؛ این جهت را در او تقویت و تحکیم کنید. البته ممکن است به خیلی از مسؤولان کشور اعتراض هم داشته باشد؛ اما اعتراض او، اعتراض یک جوان است و هیچ اشکالی هم ندارد. بنده وقتی در مجامع دانشجویی شرکت میکنم - شماها یا بودهاید و از نزدیک دیدهاید، یا از تلویزیون مشاهده کردهاید - میبینید که چندین هزار دانشجو چه ابراز احساساتی میکنند. من میدانم در همین مجموعهی چند هزار نفری، درصد قابل توجهی هستند که به شخص من اعتراض دارند؛ ولی اگر بنا باشد محبت خودم را بین این مجموعه تقسیم کنم، سهم آنها را یک مثقال کمتر نخواهم گذاشت. اینها هم جوانند، اینها هم فرزندان و بچههای من هستند، اینها هم دانشجوهای این کشورند. گیرم به مسألهیی - بحق یا بناحق - اعتراض دارند؛ چه اشکال دارد ؟ اعتراض داشتن ایرادی ندارد، اما مبنا و پایهی کارش باید درست باشد.