سیاستهای آنها ما به علم یا بیاعتنا شدیم، یا از تحصیل آن نومید شدیم، یا در روشهای آن خطا کردیم؛ لذا نتیجه شده این. با همتِ خود معجزهآفرینی کردند که در دورهیی در این کشور دارالفنون ایجاد کردند. شما ببینید ما امروز هم حتّی یکی از افتخارات امیرکبیر را تأسیس دارالفنون میدانیم. مگر دارالفنون در قبال آن حجم عظیم و تاریخ عمیق و عریقی که ملت ما در علم داشته است، چیست ؟ اینقدر ما عقب نگه داشته شدیم. یا بیهمتی کردیم و یا بیتوجهی، و بالاخره وضع ما به کیفیتی رسیده که شماها از آن آگاهید. ما امروز باید توجه کنیم که علم همچنانکه در یک فرد عزتنفس و اعتماد به نفس میآفریند، در یک ملت هم عیناً همین کار را میکند. شما ببینید یک انسان عالم که برای خودش جایگاهی در معرفت علمی قائل است، در مقابل هر قدرت پولی و سیاسییی قرار بگیرد، در ظاهر ممکن است الزاماتی او را مجبور به کرنشها و کوتاهآمدنهایی بکند؛ اما در دلِ خود برای خودش عزت قائل است. موجودىِ خودش را با تهیدستىِ طرف مقابلش مقایسه میکند، لذا احساس عزت و احساس اعتمادبهنفس و احساس غرور میکند. یک ملت هم عیناً همینطور است. ملتی که از علم و دانش برخوردار بود، فتوحات علمی داشت و توانست در دنیا در علم نوآفرینی کند، بهطور طبیعی دارای اعتمادبهنفس و عزتنفس خواهد بود. اگر این عزتنفس و این اعتمادبهنفس در ملتی پدید آمد، بسیاری از مشکلات او حل خواهد شد؛ کارهای بزرگ میکند، خطرپذیریها میکند، در میدانهای دشوار قدم میگذارد