یکجا در اختیار سیاستهای بیگانه بود؛ یک روز در رقابت روس و انگلیس، یک روز مستقلاً در اختیار انگلیس، در نهایت هم در اختیار دزدی قویپنجهتر از اینها؛ یعنی امریکا. ملت ایران - چه فرزانگانشان که با علم و آگاهی از آن وضعیت رنج میبردند، و چه آحاد مردم که از آثار آن وضعیت دچار شکنجه و ستم بودند - یکی از بزرگترین هدفهایشان این بود که این هویت اسیر را بازیابی کنند؛ استقلال خودشان را بهدست بیاورند و تابع سیاست این کشور و آن کشور نباشند. امروز هم مهمترین دشمنیهایی که با این انقلاب میشود، بهخاطر همین است. تروریسم را خود آنها راه انداختند. همین کسانیکه امروز نامشان بهعنوان معروفترین تروریستهای دنیا در سرلوحهی اظهارات امریکاییهاست، مستقیم و غیرمستقیم ساخته و پرداختهی سازمان جاسوسی امریکا هستند. این، چیزی نیست که از نگاه صاحبنظران سیاسی دنیا پوشیده باشد؛ این را همه میدانند. شما به عرصهی تحولات سیاسی دنیا نگاه کنید و اظهارات سخنگویان سیاستهای استکباری را در دنیا بشنوید؛ ببینید نقطهی اصلی توجه آنها چیست. البته شعار حقوق بشر و شعار مبارزهی با تروریسم میدهند - در مورد ایران، علاوهی بر اینها، نگرانی از ساخت بمب اتمی و دستیابی به انرژی هستهیی برای جنگ را هم مطرح میکنند - اما حقیقت قضیه غیر از اینهاست. آنها با استبداد مخالف نیستند. آنها امروز به کشورهایی که در دولتهایشان حتّی دریچهیی به انتخاب و آزادی مردم باز نشده، دارند کمک میکنند؛ با آنها همسو و همراه هستند و با استبداد مخالفتی ندارند. رژیم