این متن را در آنجا خواندم و خودم ملتفت شدم که نقطهی اساسی و اصلی و جذاب نطق که برای همهی آنها تازه و مهم بود، همین قسمت بود؛ در حالیکه مثلاً فکر میکردم بقیهی مطالب چون لفظ و معنای آن سنجیده انتخاب شده، قشنگتر است؛ اما بعد دیدم این قسمت مهمتر بوده است. اینکه انسان در منبرهای درجهی یک جهان روی عدم تفکیک دین از سیاست متمرکز شود، یعنی درست سر اصل مطلب رفته است. کسانی هستند که از دهان دشمن حرف میزنند؛ « و ان کان النّاطق ینطق عن لسان ابلیس ». عدهای در داخل کشور ما راجع به جدایی دین از سیاست قلمفرسایی میکنند. چند قرن در کشور ما جدایی دین از سیاست، یک واقعیت بوده است؛ امام آمد این ورق را برگرداند و در دنیا این فکر را فریاد کرد. آنچه را که امروز به عنوان اهداف این انقلاب تعیین کردهایم، باید با همان روش امام دنبال کنیم؛ با صراحت، با تبیین کامل و با جرأت و جسارت لازم؛ باید دلیرانه وارد این میدان شد. ما باید بدانیم آنچه ما را در مقابل دشمنان نگه میدارد و استقلال و آزادی و هویت ما را حفظ میکند، این است. این ملت اگر بخواهد به آبادی کشور و به پیشرفت علم برسد و اگر بخواهد در قافلهی چالشهای گوناگون مادی دنیا - مسألهی تجارت، مسألهی کشاورزی و دیگر مسائل - پیشرفت کند، راهش این است که خط امام را دنبال کند؛ چون این خط، خط استقلال،