برههای اینطور آزادانه نمیتوانستیم مسئولان بلندپایهی کشور را خودمان انتخاب کنیم؛ کِی چنین چیزی برای این ملت میسر بود ؟ امروز هم در بسیاری از نقاط دنیا هنوز میسر نیست. حتّی در کشورهایی هم که اسم دمکراسی دارند و پرچم دمکراسی را در دست گرفتهاند، آدمهای تیزبین میبینند و میدانند که دمکراسی به معنای مردمىِ شفافِ همگانی که در ایران وجود دارد، در آنجاها نیست. جاهایی که انتخابات حزبی برگزار میشود، مردمی که به کاندیدای حزب رأی میدهند، آن نامزد را نمیشناسند؛ گاهی اسم او جز از طریق تبلیغاتِ دوران انتخابات به گوششان نرسیده است؛ حزب گفته به این رأی دهید، آنها رأی میدهند. در ایران اینطور نیست. در ایران مردم با شناخت، با معرفت، به قدری که میتوانند و بدون اینکه کسی بالای سر آنها باشد و بگوید به این رأی بده، به این رأی نده، نامزد مورد نظر خود را انتخاب میکنند. حتّی حزبی بالای سرشان نیست که بگوید باید به این شخص رأی دهید؛ تا آدمی که جزو حزب است، مجبور باشد به همان کسی که چند نفر در رأس حزب نشستهاند و انتخاب کردهاند، رأی دهد. میخواهند احساسات عمومی و مردمی را تحقیر کنند و آن را عوامگرایی معنا کنند. آنها دلشان میخواهد احزاب در کشور ما همان نقشی را ایفا کنند که در امریکا و در برخی از کشورهای اروپایی ایفا میکنند؛ یعنی چند نفر آدم در رأس حزب بنشینند و با بده بستانهای سیاسی و اقتصادی و با پول و یا بند و بست دربارهی فلان پروژهی پولساز نفتی