در این میدان کار و تلاش، جمعی میآیند و در فرصت معینی زحمتشان را میکشند، عرق میریزند و شب و روز تلاش میکنند؛ بعد اینها از صحنه خارج میشوند و کسان دیگری جای آنها میآیند؛ کار را از آنها تحویل میگیرند و بر اساس پیشرفتها و توفیقاتِ آنها کار را ادامه میدهند. کار و مسؤولیت باید بر همین اساس باشد؛ یعنی باید از توفیقات، تجربیات و پیشرفتهای هر مجموعهیی که کار و خدمتی را انجام میدهند، بعدیها بهره ببرند و روی بنای آنها ادامهی خدمت دهند. ما حدِّ یقف نداریم؛ یعنی اینطور نیست که اگر فرض کنیم ما توانستیم مسألهی اشتغال را بهطور کامل حل کنیم، حرکت ملت ما و کشور ما دیگر به نهایتش رسیده؛ نه، تازه شروع میشود. ما در پیشرفتِ خود حدِّ یقف و منتهیالیهی نداریم. ملت ما، ملت بزرگی است. کشور ما، کشور ثروتمندی است. تاریخ ما، تاریخ پُرافتخاری است. انتظارِ از این ملت، از این تاریخ و از این کشور، انتظار زیادی است. بر اثر فشار استبداد و دخالت بیگانگان و ناتوانی و بیعُرضگی بسیاری از حکومتهای قبل از انقلاب در این کشور، ما چند قرن عقبافتادگی داریم؛ این عقبماندگیها را باید بسرعت جبران کنیم. ما هرگز آن ملتی نبودیم و نباید باشیم که قدرتهای سیاسییی در دنیا به اتکاء علم و پیشرفت فناوریشان بتوانند در میدانهایی که به آنها مربوط نیست، به ملت ما زور بگویند و ما ناگزیر باشیم زور آنها را بپذیریم. ما باید ملتی باشیم روی پای خودمان و متکی به قدرت خودمان؛ در جایگاهی که به معنای واقعی کلمه،