هیچ نامی به آن صورت نیست. البته اشخاصی در گوشهکنار شرح حالی از یک گوشه از این خانواده نوشتهاند، لیکن ما شخصیتهایمان را زنده نمیکنیم. بنابراین، روی این مسأله نبایستی بیاهتمامی نشان داد. ما بالاخره یک شخصیتی داریم که در یک مقطعی از زمان، از خودش یک عظمتی نشان داده، یک کار بزرگی را انجام داده، در یک خط ابتکاری حرکت کرده و کارهای بزرگی کرده است. ما باید این شخصیت را به مردم معرفی کنیم تا مردم بدانند که چنین شخصی را داشتهاند. یک بُعد دیگر که آن هم واقعاً به نظرم خیلی مهم است، این است که ما روحانیت شیعه را آنچنان که بوده، معرفی کنیم. ما در قضایای مشروطه به مرحوم آخوند نازیدیم و بالیدیم و افتخار کردیم؛ به مرحوم میرزای نائینی همینطور؛ اما قضیه در همین حدود تقریباً متوقف ماند؛ در حالیکه در قضیهی مشروطه شخصیتهای برجستهیی بودند. شما نگاه کنید به تاریخ کسروی، مثلاً فلان شخص که در تبریز یک قطار فشنگ به خود میبسته و رشادتهایی کرده، شده یک شخصیت ! البته ما نمیگوییم چرا؛ اما اسم « ثقةالاسلامِ » با آن عظمت، که اتفاقاً کسروی از او تعریف کرده، یا همان بزرگانی که پدر من نعش آنها را در دوران نوجوانی بالای دار دیده بود - در همان روز عاشورایی که روسها اینها را به دار کشیدند - خیلی کم مطرح هستند. اینها خیلی افراد بزرگ و خیلی شخصیتهای برجستهیی بودند. ما چرا اجازه بدهیم این ظلم به روحانیت شیعه بشود ؟ شما نگاه کنید که در سرتاسر کشور، چه کسانی