بیانات سال 84


بنابراین هم داد مردم را از خود بستان، هم « من خاصة اهلک »؛ از کسان نزدیک خودت؛ فرزند، برادر و قوم و خویش. « و من لک فیه هوی من رعیتک »؛ اگر در بین مردم قشر و جماعتی هستند که مورد حمایت خاص تو هستند، از آنها هم داد مردم را بگیر. شما به عنوان یک حاکم، یک رئیس یا یک وزیر، وقتی طرفدار قشری هستید، قهراً به آن قشر امکاناتی تعلق میگیرد و آن قشر تمکنی پیدا میکند که همین امکانِ تطاول آنها بر حقوق مردم را به‌وجود میآورد؛ پس حواستان باشد.

یک جمله‌ی دیگر در این فرمانِ بسیار مهم این است که « و لیکن احب الامور الیک اوسطها فیالحق و اعمها فیالعدل و اجمعها لرضی الرعیة ». فهرست کارهایی که انسان باید انجام دهد، یک چیز طولانی است و به همه‌ی اینها هم نمیرسد. حضرت میفرماید: محبوب‌ترین کاری که میخواهی انتخاب کنی، اولاً « اوسطها فیالحق » یعنی وسطتر باشد. وسط، یعنی میانه‌ی افراط و تفریط؛ نه در آن افراط وجود داشته باشد، نه تفریط. حق هم درست همین است؛ هیچ‌گاه نه در جهت افراط است، نه در جهت تفریط. « اوسطها فیالحق » یعنی به‌طور کامل در آن رعایتِ حق بشود؛ یعنی دقیقاً در حد وسط بین افراط و تفریط باشد. ثانیاً « و اعمها فیالعدل » باشد؛ عدالتی که از آن ناشی میشود، سطح وسیع‌تری از مردم را فرا بگیرد. گاهی ممکن است کاری عادلانه باشد؛ اما کسانیکه از این عدل سود میبرند، جماعت محدودی باشند. ممکن است کاری ظلم هم نباشد، کار عادلانه و درستی هم باشد؛ اما دایره‌ی این کار،

«7»