نکتهی دوم اینکه ماها اگر بخواهیم در این جایگاهی که هستیم، از احتمال خطای خودمان کم کنیم، باید از سخن درشت خیرخواهان نرنجیم؛ یکی از راههای سلامت این است. البته بدخواهانی هم هستند که سخن درشت و نرم و همه نوع سخنی دارند و از شایعهپراکنی و جنگ روانی و دروغ بستن به این و آن واهمهیی ندارند و انسان ممکن است در دلش از آنها برنجد؛ اما کسی که میدانید قصد عناد و دشمنی ندارد، ولو با لحن درشتی هم حرف میزند، از او نباید واقعاً برنجید. به سخن نرم و دلنشین چاپلوسان هم دل نسپرید. اگر ما این را رعایت کنیم، به نظر من خیلی به سود ماست. نکتهی سوم اینکه این حرفها خطاب به مالک اشترِ بزرگوار است و میبینید که حرفهای درشت و تلخی هم در آن وجود دارد. حضرت نصیحتهای خیلی تلخی میکنند که اگر کسی اینطور ما را نصیحت کند، یکذره به ما برمیخورد. مالک اشتر کسی است که حضرت در فرمان دیگری او را اینطور معرفی میکنند: « فانه ممن لا یخاف وهنه »؛ کسی است که گمان سستىِ او نمیرود. « و لا سقطته »؛ کوتاهی در کارها به او گمان برده نمیشود. « ولا بطؤه عما الاسراع الیه احزم »؛ کندىِ او در کارهایی که شتاب مطلوب است، مطلقاً گمان کسی را برنمیانگیزد. « و لا اسراعه الی ما البطء عنه امثل »؛ عجله و شتابزدگی او هم نسبت به کارهایی که آرامش و تأنّی در آن مطلوب است، گمان کسی را برنمیانگیزد. یعنی انسانی است که هم مراقب خود است و هم حکیم و